محل تبلیغات شما
# مریم نوشت: امروز یکم اردیبهشت سالروز روزیست که من اولین قدم درمان را برای یکی از اتفاقات‌ زندگیم یعنی بیماری سرطان برداشتم جراحی کولون بیمارستان فوق تخصصی  تریتا ، جراح دکتر بهرام  کیانی نژاد
روزهایی که ، بین مرگ و زندگی بالا و پایین شدم
میگن پنج سال که بگذره احتمال عود مجدد کاهش پیدا میکنه اولین سرطانم را امروز پنج ساله کردم
و چند ماه دیگه عمری باشد دومیش را پنج ساله میکنم
با درک معنا و حقیقت زندگی برای من تعداد بیشتر روزهای عمر اهمیتی نداره آنچه مهمه کیفیت زندگیم ، در رویارویی با بیهوده نزیستنه
زمانی که رویاها و برنامه های شیرینی برای زندگیم چیده بودم سرطان امد هدف هام نقش بر آب کرد
در اخرین مرحله مهاجرت به استرالیا بودیم
تصویر داشتن یک دختر کوچولوی شیرین دلم را از خوشی ضعف میبرد حتی برایش یه عالمه خرید کرده بودم
سرطان آمد به من بگه زندگی همیشه طبق تصورات ادم پیش نمیره در یک لحظه ، ممکنه همه چیز زیر و رو بشه به جای حسرت از دست دادن ها ،قانع و شاکر آن چیزی که در حقیقت داری باش
تصمیم گرفتم میان تمام محدودیت هام امید و روبه روشدن با ترس هام را انتخاب کنم حتی اگر قرار بمیریم ، در این فرصت زندگی ،زیسته بمیرم.
معنای عمیق رهایی از وابستگی را درک کردم آن زمان که ابر پزشکان حاضر و حاذق سرطان چشم در چشم شدند و گفتند کار خاصی برات نمیشه کرد ، من با گوشت و پوستم فهمیدم تمام متعلقات این دنیا صاحب دایمشون نیستم . آغوش مهربان همسرم ، چشمان زیبای باربد و حتی لوازم های شخصیم که با ارزش بودند .
حقیقت تلخ تلخ بود با آه و دلتنگی باهاش روبه رو شدم .از خودم پرسیدم در این حال معنای زندگیم چیه ؟
از خوبی های این مسیر ،لمس دقیق حقیقت های زندگیه ،تا انتها واقعیت را بهت نشون میده . ازطرفی آدمهایی انسانیت خودشون را ، از طر ف دیگر آدمهایی که سخت دلیشون را بهت نشون میدن ، آن روزها به جای اینکه مرهمت باشند بی تفاوت از کنارت عبور میکنند
سرطان امتحان من بود ازش عبور کردم و شاید روزهای سخت من امتحان کسانی که حسابی باختند .
همین ها به من درس این را دادند ،که جز همت و اراده خودم روی هیچ کس حسابی باز نکنم و فقط خودم پذیرای مسئولیت بحران زندگیم باشم
‌ تصاویر گوشه کوچکی از این ایام پنج ساله است ، درد کشیدم ، گریه کردم ، بی خوابهای شبانه ، کلافگی و هر چه بگم بر چر سرمان آمد کم گفتم ، اما دلم را به نور امید و عشق روشن نگه داشتم . بدون توجه به نتیجه بیماری میانش لبخند زدم و از زندگی و کار حتی یک لحظه تا به امروز دست نکشیدم و هر لحظه آماده سفر و تولدی دوباره هستم 

#لایف_استایل_یک_روانشناس_بهبود_یافته_از_سرطان

پی نوشت : کپی مطلبی است که با  تصاویرش در پیج اینستاگرامم منتشر کردم
آیدی پیج اینستا shafayedaroon@
فقط پیج های با نام و نشان یا واقعی درخواستشون قبول میشه از پذیریش پیج های فیک معذورم 

از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

، ,سرطان ,های ,زندگی ,زندگیم ,پنج ,پنج ساله ,امید و ,بهت نشون ,را بهت ,در این

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Maria's memory سکوت کهنه ی من ... تبلیغات و بازاریابی آرمان میهن موزیک دانلود آهنگ های جدید ایرانی نیستان نهاوند2(فرهنگی ،ادبی و....) bagmedesur cafeketabearsham iranian kai Fan Club