محل تبلیغات شما

.
مریم نوشت : غم را نباید امتدادش داد وقتی آمد ، احساسش کردی و باهاش روبه رو شدی . از جات استوار برخیر
به زندگی ادامه بده با خودت تکرار کن این نیز بگذرد
از خودت بپرس این رنج میخواست چه درسی به من بده ؟ 
این حس و تجربه ، چه چیزی از زندگی را که نمیدونستم میخواست به من بگه تا هوشیار و بیدار بشم 
وقتی ما به خاطر شرایط، یا یک عامل بیرونی که برای دیگران رخ داده دچار اندوه و غم طولانی میشیم 
از خودتون سوال کنید این اندوه مدت دار چه کمکی به طرف مقابلم که دچار سختی شده میکنه ؟ 
جز اینکه فضای زندگی را منفی و فلج کننده میکنه، چه سود ؟
وقتی شیمی درمانی میکردم یکی از نزدیکترین افراد زندگیم به من گفت من نمیتونم برای شیمی درمانی هات با تو به بیمارستان بیام چون در این شرایط میبینمت خیلی غصه میخورم و اذیت میشم 
و من هنوز در شگفتم از این همدلی بی فایده

واقعا اندوه و غصه اون چه دردی از من دوا میکرد در صورتی که حضورش میتونست مرهمی بشه بر دردهای اون روزهام . بگذریم 
از دیشب از خودم مرتب سوال میکنم من چه درسی از این روزها گرفتم ؟ چه چیزهای من را بیدارتر کرد که از تجربه اش در موقعیت های بعدی زندگیم بهره ببرم ؟ 
چقدر شناختم از حقیقت ها شفاف تر شد ؟
جای طولانی کردن غم که فایده ای نداره چه کار موثری میتونم به اندازه توان خودم برای این جریان و ادمهای دردمندش انجام بدم ؟ 
همه را برای خودم لیست کردم و پذیرای مسئولیتش شدم .
و به خودم تعهد و قول دادم فقط از غمش عبور کنم اما حقیقت ها را هر چند دردناک فراموش نکنم 
ما الان بیش از هر موقعی نیاز داریم برای ادامه زندگی قوی و محکم باشیم چون راه رشد طولانیه باید صبور باشیم .

از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

غم ,زندگی ,اندوه ,طولانی ,اون ,درسی ,به من ,حقیقت ها ,چه درسی ,اندوه و ,زندگی را

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Leon's game ucperbiyscar dwidaberim goldverrily voysungzberor htenatbape آواز قو گلچین مطالب وب taipicktarti repilole