محل تبلیغات شما
دیروز میوه فروشی رفتیم خرید کنیم ، بعد از پر کردن خریدهای مورد نیاز نوبت به هویج رسید یکی از هویج ها از دستم افتاد زمین ، ترک برداشت سرش هم شکست امدم برشگردونم به هویج های میوه فروش بعد گفتم خب از دست من افتاده زمین شکسته من برش گردونم ، یا یه مشتری مثل من اشتباه متوجه ترک هویج نشه برش میداره یا میمونه برای اکبر آقا میوه فروش که باید بندازه دور
پس نه حق مشتری دیگه است نه حق اکبر آقاست پس میندازم توی کیسه خودم با هویج هام کشیده بشه نهایت بعد رفتم خونه دور میندازمش ولی هزینه اش خودم موظف هستم بدم
شاید براتون خیلی خنده دار بیاد اخه یه هویچ این حرف ها و داستانها را که نداره به خود اکبر آقا هم میگفتی میخندید
ببینید نفس کار مهمه و رفتاری که ما خودمون بهش آموخته میکنیم که چقدر توی قید و بند حق و حقوق بقیه هستیم پس موضوع سر یه هویج نیست
از نظر من ذره المثقال، اگر چیزی آگاه هستیم که حقی را از کسی چه مادی و چه معنوی پایمال میکنیم اول که باید کارمون متوقف کنیم و اگر اتفاق افتاد بهاش خودمون بدیم
بی آنکه فکر کنیم جهنمی و بهشت در راه است خودمون مقید به رفتار انسانی باشیم
چند بار دیدم م طرف توی فروشگاه غذایی چیزی از دستش پرت میشه و به زمین می افته اون را برای خودش برنمیداره ، مثلا اخرین بار دیدم یه خانم و آقا چون دستشون پر کرده بودند دوتا خامه برداشتند محکم از دست آقاهه خامه ها به زمین پرت شد بعد زنه به مرد گفت اینها دیگه تو شرایط کرونا برندار بزار یخچال دوتا دیگه برمیدارم قشنگ گذاشت ردیف اول یخچال برای خودشون از ته دوتا دیگه برداشتند
واقعا سوال خب برای تو کرونا و بهداشت مهمه برای کسی دیگه نه ؟
تو که گذاشتی ردیف اول اونی که نمیدونه میاد اینو برمیداره واقعا چرا باید اون برداره تو برنداری ؟
اون کرونا بگیره تو نگیره ؟
از کجا میدونی شاید یکی از عزیزهای خودت پشت سرت امده خرید اون برداره ؟
حداقل کاری که میکردی نمیخواستی هم برداری سهم خودت را درست انجام میدادی به مسئول فروشگاه میدادی شاید حالا جعبه خامه را استریل میکردن

یعنی قشنگ هرچی خوب و بهترین میخوایم برای خودمون اما بدی ها و کاستی را برای بقیه میخوایم
از نظر من با توجه به اعتقادات و باورهام این سبک نگاه و رفتار ایراد داره
بالاخره هرجا به سهم خودمون اگر مسئول نباشیم و بها اشتباهمون ندیم یک جا باید حتما پسش بدیم .
دیروز نگاه میکنیم مبینم درب ماشینمون ضربه خورده خب اون ادمی که این کار کردی یه شماره ای بزار
چه ماشین قبلی چه این ماشینون این اتفاق براش افتاده و افرادی که این کار را کردند چون کسی نبوده مچشون بگیره به خیال خودشون اخ جون کسی ندید به خیر گذشت الفرار رفتند
ولی من میگم بد به حال افراد که اینجوری فکر میکنند
از یه پرداخت بها و تنبیه رها شدند ولی متعقدم حتما این افراد در جای دیگر چند برابر زیان پس میدن

دلم نمیخواسته بعد از چند وقت که پست میزارم تم پستم فضای غری داشته باشه ولی دیدم غر چیه بحث اخلاقمداری توی زندگی ما ادمها وقتی ضعیف باشه هر چیزی را با مشکل روبه رو میکنه و خیلی هم مهمه باید زیاد ازش گفت .
متاسفانه مملکت دارهامون که از ده تا قربون خدا نه تاش درمیاد پول ملت به جیب میزنند بعد تو این کشور و اون کشور در حال فرار هستند
میگند ادمهای یک جامعه بیش از اینکه تحت تاثیر تربیت خانواده هاشون باشند شبیه مملکت دار هاشون میشند
ای داد و بیداد که اگر ما بخوابیم بی ثباتی و فشار اقتصادی که بهمون تحمیل شده را ، با ادمی هم نوع خودمون جبران کنیم . و این داره تو کشور ما این روزها خیلی اتفاق میفته با دلایل ساده مردم در ذهنشون حقی برای خودشون قائل میشند وجدان را خلاص میکنند و راحت از روی هم عبور میکنند تا فشار اقتصادی و بی ثباتی را برای خودشون جبران کنند
واقعا به چه قیمتی ؟
در ساختمانی که زندگی میکنم اوایلش به خاطر کم واحد بودن برام حکم یک خانه ویلایی را داشت با وجود قدیمی بودنش ولی به حیاط و باغچه خونه جان داده بودم امورات و رسیدگی کارها هم به عهده من و حسن بود با وجود اینکه علاقه ای به مدیریت ساختمان اصلا نداشتیم اما قبول کردیم همه چی از نظر ما خوب بود بارها خدا را بابت مکان زندگیم شکر گفتم
خلاصه همه چیز با هر کاستی که داشت خوب بود تا یکی از واحدها خانمش که ساکن دائمی خونه نبود یعنی بنا به دلایل شخصی خودشون روزها فقط به ساختمان می آمد و شب ها می رفت دوتا اردک اورد از هر لحاظی فکر کنید با این اردک ها تنش ، تخریب ، بهداشت ، صدا و. برای ما مزاحمت ایجاد کرد از هر راه دوستانه و مدارا هم که فکر کنید اقدام کردیم کاملا دفاعی و حق به جانب رفتار کردند و حاضر به کوتاه امدن نداشتند رفتارهای بدی با ما کردند
در نهایت بعد از دو ماه صبر کردن ازشون شکایت کیفری کردم و دوتا واحد دیگر با وجود که اینجا ساکن نبودند مالک بودند روزی که پلیس آمد برای تامین و دلیل آمدند امضا کردند
بماند که چقدر پروسه انرژی بر و آزار دهنده ای بود و چقدر برای بی فرهنگی اون همسایه زبون نفهم وقت و هزینه دادم اما اینجور موقع ها ادمی نیستم که کوتاه بیام و راهم تا اخرش میرم که میرم. امان از نقطه ای که اینجا کسی با من در بیفته حتما حتما به خاطر پشتکار و پیگیریم سخت پشیمان میشه
شکایت قضایی همیشه زمان بر است اونها را تا رای بیاد دادسرا موظف کردند همون موقع که اردکهاشون از مشاع جمع کنند
و اگر کرونا نبود رای نهایشون هم تا حالا امده بود .
چیزی که مطلع هستم اینه که پرونده در مرحله نهایی برای صدور رای در دادگاه است و پرونده کاملا به نفع ماست
ادم نادان گره ای که با دست باز میشد الان با دندون هم نمیتونی باز کنه افتاد تو چاه لجبازی خودش هم اردک هاش جمع کرد ، هم باید جریمه بده و هم براش به هر حال به یک نوعی سو سابقه در پرونده شون است
خلاصه وقتی که این اتفاق ها افتاد ان موقع همسرم در برد ساختمان زد که دیگه مسئولیت انجام کارهای ساختمان را به عهده نمیگیره
در نتیجه پرداخت قبوض و این داستانهاش افتاد به دست مستاجر یکی از واحدها
چهار واحد هستم
دو واحد که میشیدم ما و همسایه اردک باز نامتعادل
میموند مستاجر خانم ام و خانم اس
مستاجر خانم اس یک پیرمرد تنها منزوی که کارهای خودش را هم به خاطر ضعف ارتباطی و سواد به زور انجام میداد
مستاجر خانم ام که مهشید و شوهرش بودند
اونها به دست گرفتند
صاحب خونه مهشید اینها یک زن تنها مشکل و پارنوییدی که همش گیر اینه که پولش بردند و همه میخوان سرش کلاه بزارند و با همه عالم درگیره مستاجرهای عتیقه میاره هر وقت هم میخوان برند با مستاجرهاش روز تحویل خونه در حد بزن بزن درگیری و دعوا بین خودش و اون ایجاد میشه
خدا نکنه میون آدمهای بد و مشکل دار ادم گیر بیفته
باهاشون هم درگیر نشی از عواقب مشکلاتشون به شما هم میرسه . و امان از زندگی آپارتمانی میان این ادمها عذاب بی نهایته
خلاصه خانم مهشید مدل به مدل مانتوهای رنگاورانگ
هفته ای دوبار کارگر برای خونه اش میومد
آرایش و این چیزهاش هم که نگم براتون
کلی بریز و بپاش داشت
ادعاش که بی نهایت
حسادت و عقده ای بودنش که مثل خوره به جونش بود
موقعی که این کارهای ساختمان دست ما بود هزینه را که میزدیم چون ما شارژ ثابت و صندوقی نداریم حتما باید کلی میگذشت با یاداوری من پرداخت میکرد ومن خیلی بدم میاد از ادمهای شه و بدحساب چون خودم بسیار خوش حساب هستم خودم را مدیون کسی نگه نمیدارم . چند بار هم رک گفتم باید واحدها به موقع پرداخت کنند مدیر ساختمان که وظیفه ای نداره جای اونها هزینه بده
بعد که این کارها دست مهشید و شوهرش افتاد هیچ کاری جز پزداخت قبض و هماهنگی با نظافت چی تو این مدت نداشتند تمام مسئولیتی ها قبلی کماکان با ما بود و انجام میدادیم
بگذریم این خانم و همسرش حدود یک ماه پیش،شرشون واقعا از ساختمان ما کمک کردند خیلی حرف ها و مصیبت ها از دست ایشون بود که اینجا عمومی جاش نیست بنویسم روزی که رفت و در و بست یه نفس جانانه کشیدم گفتم رفتی که برنگردی
به ثانیه ای از همه جا بلاکش کردم که هیچ اثری ازش جلوی چشمم نباشه
از یک طرف خودشون از یک طرف صلحبخونه بی نهایت داغونش که سه واحد دیگه اسیرش هستیم
روز رفتن از ساختمان مهشید وصاحبخونه اش از خجالت هم اساسی درآمدند یک اوضاعی شد واقعا تاسف بار فکرکنید دوتا ادم که به تنهایی شخصیت های مشکل داری داشتند حالا به تور هم خوردند ، دیگه حدس بزنید چه شود و چه سر هم میارند نه این کوتاه میاد نه اون کوتاه میاد
دو هفته قبل رفتنشون شوهر محترمش پرداختی قبوض و سهم هر همسایه را از لحاظ اب و گاز و نظافت روی برد زد
بهتون گفتم این تا میزد من میدیم به پنج دقیقه نمیرسید از طریق نت پرداخت میکردم اون روز هم براش پرداخت کردیم

حالا قبض ها امده صاحبخونه مشنگش پول برای قبض ها گرو نگذاشته و ایشون هم با اجازتون به دروغ و کلک از ما پول گرفته و قبضی را پرداخت نکرده و الان قبض ها با بدهی امده .
به نظرتون ی دیگه چه شکلیه ؟
یعنی با خودت فکر نکردی بالاخره که چی قبض ها میاد دستت رو میشه ؟
ایشون حتی قبض های واحد صاحبخونه خودش را هم نداده
یک وسیله مهم را تو خونه اش خراب کرده و الکی اون روز رفتن اخر دعوا شوهره قول داد به صاحبخونه اش که میخره الان هرچی صاحبخونه زنگ میزنه جواب نمیده و حتی شنیدم بلاکش هم کرده
حالا این وسط من چون صاحبخونه اش بسیار پر حاشیه و مشکل داره بهش گفتم اصلا با ما تماس نگیره
چون به شدت درو و دو به هم زن است گفتم من شاغلم وقت و انرژی داستانها و حاشیه هاش ندارم
اون به تنهایی ده برابر مهشید شر هستش
حالا این وسط باید حسن رایزنی کنه وقت بزاره ببینه از کدوم بخش مستاجر یا صاحبخونه آیا یکیشون این مسئله را جبران میکنند یا خیر ؟
صبح با خودم گفتم من وجدانم قبول نکرد از یه هویج کم ارزش رد بشم انوقت اینها چطور تونستند قبض پرداخت نکرده را بزنند توی برد پولش هم راحت بگیرند خودشون هم که ،هیچ به هیچ تازه قبض هام بدهی زیاد بیاد
واقعا زندگی ارزش این دله ی های منفعت طلبانه را داره ؟
یعنی شخصیت تا این حد متلاشی ؟
اینهمه پول قر و فر و کارگر و این چیزها را میدی ولی با یک مبلغ کم بقیه را دور میزنی .
اون وجدانه کجاست ؟ مگه میشه ادم خوابش ببره وقتی این کارها را میکنه ؟
نمیتونم با معیارها و ارزش های خودم زندگی نکبتیشون درک کنم
ته ، تهش ساختمان ششصد هفتصد هزار تومن از دست این ادم متضرر شده نهایتش حتی ما از جیبمون رفته باشه مهم نیست نه ما شاه میشیم نه گدا ولی اگر ادمها را اینگونه دور بزنیم خیر و خوشی از زندگی نمیبینم من اینو در ظاهر زندگی رنگی به رنگی مهشید احساس کرده بودم که چقدر واقعیت و درون زندگیشون تلاطم و آشفتگی های عجیبی داشت و دقیقا به دست خودشون ایجاد شده بود . محاله ادم با این عقیده و نگاه روز خوش ببینه به من نگید این همه ادم بی وجدان و همه روز به روز گردن کلفت تر میشند . در پاسختون میگم شما مگه از درون و کیفیت زندگیشون خبر دارید ؟ مگه عاقبتشون دیدین ؟
درست کار و صالح زندگی کنید همانگونه با دیگران رفتار کنید که دلتون میخواد با خودتون همون رفتار را داشته باشند .
هیچ حقی را تا آگاه هستید ضایع نکنید . از برای خودتون و عاقبتون بترسید چون هر ضایع کردن حقی به هر میزان و مقدار بازتابش به عمق زندگی خودتونه ‌ من همیشه به خودم میگم اگر یک کاری بد هست و تمام عالم اون را انجام میدن مریم وای بر تو اگر میدونی و به خاطر اینکه همه انجام میدن تو هم انجام بدی تو در سهم ادمیت خودت درستکار باش چیکار به بقیه داری
از طرفی هم بر اساس باورهام میگم اگر حقی از شما خوردند و بردند تلاش کردید برنگشت و اون ادم متقاعد دادن حق شما نشد رهاش کنید حتما هستی این ناحقی را در جایی خیر و بهتر به وقتش در زندگیتون جبران میکنه .



پی نوشت : چون پیگیر نتایح آزمایش هام هستید بنا به اوضاع شرایط جسمی و شخصی هنوز موفق به انجام کلونسکوپی و اسکن نشدم هر وقت انجام شد بهتون اطلاع میدم خواهش میکنم دیگه تو دایرکتهام پیگیر نشید سخته این همه پیام را جواب بدم متشکرم از محبت و مهربانیتون


از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

هم ,ها ,اون ,؟ ,تو ,یک ,که این ,و این ,یکی از ,به خاطر ,قبض ها

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت تفریحی و سرگرمی آباژور تب در بهشت قفل الکترونیک همسفران راه مهر prolighting lyaprinanur Paul's page ست نیم شورت شورتکس لامبادا سوتین اسفنجی توری پشت گردنی اسلیپ شیر دهی زنانه آموزش تار و سه تار - شهاب زرین نقش sendwallightab