محل تبلیغات شما
سلام ، سلام ، صد تا سلام به وجود نازنینتون
الهی که همگی خوب هستید .
باورتون نمیشه که برای اینکه حتما امروز اینجا پست بزارم توی برنامه ریزی تایم امروزم ، دیروز خودم مم کردم که حتما این کار را انجام بدم
وقفه و کم فعالیتیم به این معنی نیست که به اینجا و شما ها فکر نمیکنم در ذهنم هر روز هستید چون بهتون تعلق خاطر دارم نمینویسم انگار یه کار انجام نشده دارم
گاهی به دلیل اون حس عدم نوشتنه و نیاز به بودن در خلوت و گاهی به خاطر مشغله های فروان این وقفه پیش میاد
کماکان دارم، دوران بهبودی را میگذرونم یعنی هنوز بخیه ها و زخم هام در حال ترمیم و بهبودی هستند و تا خوب شدن کامل ازشون مراقبت های لازمه را میکنم
اونهایی که اینستام را دنبال میکنند تا حدودی با خبر از حال و احوالم هستند

یک سری محدودیت ها به خاطر شرایط جراحیم دارم اما خیلی خیلی زودتر از ان چیزی که فکرش را بکنید حتما با زحمت ولی به خواست خودم ، همت و از همه مهمتر تجربه داشتن از جراحی های قبلی ، خودم را سرپا کردم مثلا دیگه میدونم چه تکنیکی برای نشستن ، بلند شدن ، سرفه کردن ، راه رفتن و. به کار ببرم یا به عبارتی بر پدر تجربه صلوات که دیگه مدیریتش دستم آمده
این ننه سرتقون ، خخخ همون هفته اول جراحیش چیتان پیتان کرد رفت سر کار برای دل مراجع ها خودم را سرخاب و سفیداب کردم که رنگ پریدگی چهره ام را عمراً متوجه شده باشند
خنده پوست کلفتی هم که همیشه سرجاش هست
موقع بلندشدن از روی صندلی از همکارهای کلینیک کمک گرفتم
همون روز هم بعد از پایان کارم راه به راه رفتم یک مصاحبه کاری که از قبل هماهنگ شده بود را انجام دادم نتیجه اش هم موفقیت آمیز بود
کسی من را به این موسسه پیشنهاد داده بود اونها هم برای من درخواست همکاری فرستادند
محل کار قبلیم را خواهم داشت با اینجا هم همکاری میکنم ،اینجا خیلی به خونم نزدیکه پیاده نهایت ده دقیقه بشه
اصولا فعالیت در رشته ما کار ثابت نیست شما میتونید همزمان چند جا اعلام همکاری کنید
اینجا یک موسسه خیلی شناخته شده است الان از همکاریم حس خوبی دارم اما به هرحال باید زمان بگذره که ببینم شرایط انطور است که دلم بخواد به طور طولانی تری در همکاری باهاشون بمونم این را زمان و تجربه مشخص میکنه فعلا اکی هستم تا بعد که تصمیم نهایم بگیرم .
همون موقع هم که مدیریت موسسه رضایت خودشون از همکاری با من اعلام کردند گفتند صد و سی و پنجمین دوره سه روزه ارتباط موفق و موثرمون چند روز دیگه برگزار میشه هر روز از ساعت هشت تا نه شب میخوایم که شما هم برای همکاری و ساپورت در تیم روانشناس هامون باشید
پروووووو پروووووو گفتم
حتما میام
بعلههه
حسن هم گفت دیونه ای
گفتم دیونه کمه تازه خل و چلم هستم خخخخ
با این شرایطمممم خیلیییییییییییییی سختتتتتتتتتتت بود ولی هر روز راس ساعت شرکت کردم
هفت صبح میرفتم حدود ده شب خونه بودم
جسمی ترکیدممم اما روحی خیلی خوشحال از یک کار ارزشمند و داشتن حس توانستنه از اینکه خودم محدود نکردم
جسممم با استراحت بهبود بخشیدم .
روز اخر برگشتم خونه یک کار خیلی خوب که حسن انجام داده بود تمام پتوها و ملاحفه ها را با ماشین لباسشویی شسته بود آی با اون خستگی و دوش اب گرم خوابیدن روی رختخواب تازه شسته شده چسبید .
توی خونه اگر همه اعضا مسئولیت پذیر باشند و در جهت آرامش و بهتری یک زندگی قدم بردارند انجام خیلی از کارها قابل تحمل میشه
اگر اینجا حسن ملاحفه ها را میشوره
مطمئن باشید حتی با همین شرایط منم سهم مسئولیت خودم را به خوبی انجام میدم
الویت یک زن زندگی و خانواده اشه هر وقت نیاز راحتی خونه را تامین کردم مرحله بعدی که کارم هست را انجام میدم
در یک خانواده نرمال کسی همش انگشتش سمت اون یکی نیست ، و کارها و مسئولیت ها را روی اون یکی آوار نمیکنه ، و همش کمبود و مشکلات زندگی را مقصر اون یکی نمیدونه
هرکس یه سهم خودش در جهت اوضاع بهتر قدم برمیداره
لطف های مکرر حق مسلم نمیشه
امان از زندگی که زن یا مردش یکیشون از مسئولیت شانه خالی کنه اون زندگی هر چقدر یکی از طرفین خوب و مسئولیت پذیر باشه درست نمیشه و فضای متشنجی است
از همه بدتر چه الگوی زشتیه برای بچه هااااا

وقتی پدر و مادر مسئولیت خودشون درست انجام بدن به طور خودکار بچه ها هم مسئولیت پذیر بار میان


جمعه اخرین روز کارگاه بود شنبه صبح که از خواب بیدار شدم هنوز لههه بودم حتی اول صبح درخواست مشاوره تلفنی داشتم قبول نکردم
گفتم امروز نمیتونم
اما دو ساعت بعد که از جام که بلند شدم دیدم خونه تمیز و مرتبه
همه چیز امن و امان فوری تماس گرفتم و از حسن حسابی تشکر کردم بهش گفتم مرتبی خونه به من حس خوبی میده قدر دانت هستم که این فضا را تو این خستگی ایجاد کردی

فراموش نکنید اگر یک ادمی برای هزاربار به شما لطفی کرد براتون عادی نشه عین هزار بار را باید ازش تشکر کنید و فراموش نکنید که انجام وظیفه ای نبوده بلکه لطف بوده این لطف کننده مکرر هر کسی میخواد باشه مهم درک و شعور شماست که متوجه این ماجرا باشه.

خلاصه نزدیک ظهر دوباره یکی درخواست مشاوره تلفنی داره دیدم میتونم انجام دادم
بعد از محل کار جدید تماس گرفتند دوتا مشاوره ضروری است ساعت پنج میاین انجام بدین گفتم بله میام قبول کردم و رفتم
اون مشاوره تلفنی که صبح جواب رد داده بودم را بهش پیام دادم که میتونم بهش مشاوره بدم
اون را هماهنگ کردم وانجام دادم
یک شام خوشمزه و یک ناهار هم برای فردا اماده کردم بعدش هم رفتم مرکز مشاوره
( البته بگم باربد به خاطر امتحانات خونه است و هر چیزی نیاز به خم شدن و جابه جایی داره زود میاد انجام میده اگر هم ببینه من یه جا بی احتیاطی کردم کلی تشر میزنه که من تا هستم تکرار نکن )

وقتی کارم انجام دادم از درب موسسه خارج شدم یه نفس عمیق کشیدم به خودم گفتم خدایا شکرت فکر میکردم اینقدر خسته ام که شاید سه شبانه روز هم بخوابم حالم جا نیاد اما اینقدر کیفیت ،حال انرژی خوب روان مل مهمه، که میتونه بسیار قدرتمند بر خستگی جسمیون غلبه کنه فکرش هم نمیکردم بتونم این همه فعالیت فردای اون سه روز کاری نفس گیر انجام بدم
خیلی زیاد باید مراقب روان خودتون باشید چون اهمیت ویژه ای در انجام برنامه های زندگیتون داره .


از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

انجام ,هم ,، ,یک ,روز ,کار ,مشاوره تلفنی ,را انجام ,انجام دادم ,اون یکی ,هم برای ,درخواست مشاوره تلفنی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نامردمی با «آیت‌الله مردم» چرا؟ روستای تاریخی بند امیر نگاهی دیگر... Kathy's memory همه چی! serrustrempneck teselyri Rosemary's receptions lautapama stabtiofrenes