محل تبلیغات شما
این دو پستی که میخوام پشت هم بنویسم توضیحاتش میتونه ارزنده ترین پست هایی باشه که تا به امروز نوشتم
حتما با دقت بخونید منه مریم بهش عمل و تمرین بسیار کردیم و فوایدش بسیار دیدم
شما را هم دعوت میکنم به این حال خوب ،سعی کنید به آنها عمل کنید تا درک کنید گاهی زندگی میتونه اینقدر کیفیتش بالا بره که به قبل و بعد نا آگاهی و آگاه شدنتون، تقسیم بشه
با توجه به ادامه ماجرای نتیجه سونوگرافی صفرام به ذهنم رسید الان وقت خوبیست که یکی دیگر از پست های آموزه های عرفانیم که سعیم به عمل به آن هست و نتایج خوبش میبینم برای شما بنویسم
پس مشتاق ها، دستهاشون بالا ، طلب خیر برای یکایکتون ، لطفا شما هم این طلب خیر دوست داشتید برای من اعلام کنید

میخوام تو این پست ها
یه اشاره به فاز مثبت و فاز منفی بکنم
راجب شارژ و دشارژ شدن یا نشدن براتون بگم
اشاره به اینکه در مورد اتفاقات زندگی شاهد باشیم یعنی چی ؟
و مجدد یادآوری و اشاره جزیی به اهمیت کنترل ذهن و استفاده از ابزار خاموشی بکنم


اینطوری شروع میکنم که ما باید همواره. فازمون مثبت باشه و تمام سعی خودمون بکنیم از فاز مثبت خارج نشیم یعنی اینکه با ترس و ناامیدی و دلهره و اندوه حسرت ، حسادت ، خشم ، قضاوت و.که همگی مربوط به فاز منفی است وارد این فاز نشیم و با خاموشی دادن و تلنگر ،فاز مثبت برای خودمون حفظ کنیم
ادمهای که فازشون مثبت است
انسانهای رهایی هستند که در لحظه زندگی میکنند بیم آینده و روزهای نیامده را ندارند
حضرت حق ، پروردگار عالم و مصلحت هاش بی قید و شرط میپذیرند با او ، بابت داده ها و نداده هاش معامله نمیکنند
مثلا شنیدین میگن صدقه هفتاد بلا را دفع میکنه .
این جمله، این باور را برای بعضی از ادمها ساخته که اگر صدقه دادند دیگه خبری از حادثه نباید باشه
کمک کردن به افراد نیازمند مربوط به افراد با فاز مثبت است اما اگر کسی کمکی به نیازمند کرد و حادثه ای براش رخ داد و به چرا ؟ چرا ؟ و تضاد و بحث معامله با خدا پرداخت این مربوط به فاز منفی و شبکه منفیه
در نتیجه فرد فاز مثبت در دلش و باورش با توجه به حوادث شک نمیفته که خدایا من که صدقه و کمکم کردم پس چرا بلا سرم اوردی
باید به این باور درونی برسه که خدا بلا به سر کسی نمیاره بلکه در جریان قانونمندی دنیا ما در مسیر زندگیمون بنا به یک سری مصلحت ها یک سری تجربه های خوشایند یا ناخوشایندی خواهیم داشت و دنیا طبق برنامه ریزی ما خیلی پیش بینی نمیشه که همش اتفاقات دلخواه ما رخ بده

یا فردی عزیزش را از بیماری از دست میده و دچار این مصیبت میشه شکایت که خدایا اینهمه دعا کردیم اگر تو وجود داشتی دعامون را میشنیدی پس تو نیستی و وجود نداری
جدا از اینکه واقعا رنج از دادن عزیز بسیار سنگینه
ولی فردی که فازش مثبته ، وقتی از هیجانات غم و اندوهش تا حدی فارغ شد این شکوایه را به خدا نداره و دچار تردید بود و نبود خدا نمیشه درک میکنه که مرگ یک قانونه و هیچ گریزی ازش نیست و وقتی به پذیرش رسید میفهمه خداوند عدواتی با اون نداشته قانون مرگ در این تایم برای عزیز از سفر کرده اجرا شده یک روز هم این قانون شامل خودش و همه خواهد شد.


فردی که فازش مثبت است باشادی و غم خیلی پر و یهو خالی نمیشه یا همون اصلاح شارژ و دشارژ که بعد میخوام براتون بگم براش رخ نمیده
یعنی با یک اتفاق خوشایند اوج نمیگره ، دجار منیت و نمیشه با یک اتفاق غمگین خالی نمیشه و حس نمیکنه دیگه بدبخت ترین دنیاست به درک این میرسه غم و اندوه یا شادی و خوشحالی هیچ کدام در مسیر زندگی ماندگار نیست و هر اتفاق خوشایند یا ناخوشایند که دنیوی هستند اثرش زودگذره مثل اتر میپره
ولی همواره سعی میکنه شکرگذار باشه و از نعمت های زندگیش لذت ببره
با خودتون فکر کنید چند تا از چیزهای که تا الان آرزتون بود و بهش رسیدین و فکر میکردین وقتی به آن میرسید کل خوشبختی زندگیتون در برمیگره
اما واقعا اینطوره ؟
قطعا پاسختون خیر است .
از خودم مثال میزنم . آرزوم بود روانشناس بشم شدم
با حسن آشنا شدم کلی ختم و دعا آن موقع برداشتم که بدون مشکل به هم برسیم ، و رسیدیم
و خیلی چیزهای دیگر ، که قطعا براشون شاکرم اما ایا رسیدن و نرسیدن به یک خواسته در طول زندگیم باعث شد کلا بدبخت یا خوشبخت مطلق بشم .
قطعا خیر اینگونه نیست
پس چرا مثلاوقتی بهمون میگن خودمون یا فرزندمون ، دانشگاه، رشته مورد نظرممون یا نظرش قبول شده دچار احساس اوج خوشبختی ، شارژ میشیم
اگر نشدیم غمیگین و دشارژ میشیم فکر میکنیم بدشناس ترین هستیم
اگر تلاشت بی نهایت کردی به چیزی که میخواستی نرسیدی بگو شاهد میشم صبر میکنم ببینم حکمت این نشدن چی است شاید مسیر بهتری برای من در راه باشه
اصلا شاید من تو این جهان هستی کارهای خوبی کردم این قبولی دانشگاه که به نظر اوج خوشبختی منه قرار در مسیر دانشگاه حادثه ای برام رخ بده اما برای اون کارهای خوبه که کردم هستی میخواد در جبران اون کارها از من محافظت کنه ، پس باید دانشگاه قبول نشم تا نگذاره دچار حادثه بشم
مثل کسی که از پرواز و سفر مهمی جا میمونه اولش ممکنه بگه چقدر من بدشانسم این سفرم از دست دادم اما بعد متوجه بشه اون هواپیما سقوط کرده و تنها بازمانده اش خورشه که نجات پیدا کرده
ما چه میدانیم که در پی این چیزهای که به ظاهر امتیاز و موفقیت های ماست شاید مسیر پر بلا و خطر برای ما باشه
کسی که فازش مثبته میگه خدایا داده ات شکر
نداده ات هم شکر پذیراش میشم شاهد میمونم تا در آینده حکمت ماجرا بر من روشن بشه

انسانی که فازش مثبته ، وقتی گفته میشه ، خیلی با اتفاق های خوشحال کننده پر نمیشه معنیش این نیست به احساس پوچی و افسردگی رسیده بلکه بلعکس به آگاهی به ارزش های مهمتر معنوی و درونی مثل یک گنج دست پیدا کرده

پس هر وقت غم و اندوه و ناامیدی از گذشته و آینده به سراغتون امد یاد نوشته های من بیفتین که این فاز یک فاز منفی است و میخواد شما را در سیاه چال خودش غرق کنه هر چه زودتر خودتون را با اعلام خاموشی و قطع کردن از این ترس و نا امیدی غیر قابل پیش بینی رها کنید نگذارید با قدرت دادن به فاز منفی جذبهای منفی تری داشته باشید و اتفاقات بد را برای خودتون با قدرت ذهن دعوت کنید
افرادی که ترس از بیمارشدن خودشون و اطرافیانشون ،
ترس از بدختی ، ترس از مرگ را دارند بدونند به طوری جدی در فاز منفی هستند و باید خودشون از این جهنم نجات بدن همیشه گفتن از چیزی که میترسی سرت میاد پس نترس و این ترس بی پایه و اساس را بریز دور
من هر صبح تا چشم باز میکنم میگم خدایا امروز و خودم را به تو واگذار و رها میکنم
تو را بابت این داشته و آن داشته ام و. شکر و سپاسگزاری میکنم
خدایا تو بهترین روزی رسان من هستی، روزی من را تو میسازی اون را به تو میسپارم در نتیجه امیدم جز تو به هیج انسان دیگری با هیج مقام و منصبی نیست .
حال خودم را با بی عدالتی های که بعضی ادمها در کشورم برای قدرت طلبیشون میکنند خراب نمیکنم چون قدرت والا تر ، فقط و فقط تو هستی
چون بدون همه این ابزارها مثل کودک عریان متولد شده بی هیج وسیله ای به سوی تو باز میگردیم
حسرت هیچ مقام و منصب و پست و زندگی پر زرق و برقی را نمیخورم چون من نمیدونم داخل این بسته بندی زیبا چه چیزهای آزار دهنده و زشتی نهفته باشه
به همین که هستم خوشحالم و همین مریم را کمکم کن بسازم و به درک ارزش های والاتر برسم
از خودم راضیم من میون میلیاردها سلول پیروز شدم تا پا به این دنیا گذاشتم چرا حسرت بخورم جای دیگری باشم همین پیروز شده میلیاردها سلول را احیا میکنم و رشدش میدم
خدایا اگر چیزی به من میدی شاکرم، اگر نمیدی یا رنج و سختی در آن هست صبر و توانش را هم بده من پذیرای تمام مصلحت های تو هستم
ای معبودم ، محافظت عزیزانم را به تو میسپارم تو حافظشون باش
و.
خلاصه اول صبحم با این مناجات دلبرانه آغاز میکنم
طی روز یک سری دیگرش میگم شب هم قبل خواب یک سری مناجات میکنم .
تا اینجاش در حد حرفه حالا در طی روز عمل کردنه مهمه
مثلا وقتی میگم عزیزانم را به تو میسپارم دیگه شلوغ شدن برای اعتراضات ، برف و بوران و. باعث نمیشه بشینم بابت حوادث برای باربد و حسن که خارج خونه هستند به دلهره بیفتم و نگران بشم ، اگر هم پیام از شبکه منفی در ذهنم امد که بترسم و بلرزم چون میدانم که نمیخوام از فاز مثبت خارج بشم اون را با کنترل ذهن خاموشی میدم خودم را از ذهنیت منفی خارج میکنم و دلم را در آرامش نگه میدارم

مورد بعدی اینکه
بالاخره ما روانشناس ها هم ، هم مثل هر صنفی ، اخبار پارتی بازی ها و مسائل بی عدالتی را داریم و چند شخصیت قدر طلب را در این حوزه میشناسیم که با فضای ی و سو استفاده های دیگه ، ریاکاری به ریاست هایی رسیدن و زیر پر و بال یک سری افراد نالایق گرفتند همکارانم بعضی موقع تا مرز سکته حرص میخورند برای منم خبرها و تصاویر هنر نمایی هاشون میفرستند یا خودم میشنوم و میخونم
قبل تر ها که آگاه نبودم من هزار برابر اینها از این آدمها و فضاهای اینجوری حرص میخوردم دچار نفرت میشدم حس میکردم فایده اش چی هست هر چقدر هم من تلاش کنم و جلو بزنم به جای نمیرسم اینها مثل خرچنگ به همه موقعیتها چسبیدن
و این نگاه را به جهت همون فاز مثبت عوض کردم که موجب نشه از پا بیفتم و خانه نشین بشم
ذاتا از بی عدالتی خیلی بدم میاد و برای همین فضای حاکم بر ایران و تمام اصناف دلم میخواد مهاجرت کنم .
چون از جامعه ها و و مراجعانم میشنوم این درد بی عدالتی و فساد درد مشترک تمام مشاغل هست در واقع خانه از پای بست ویرانه . بگذریم
اما چی شد که اخبار این مسائل صنفی و افراد متظاهر دیگه حالم بد نکرد و مانع انصراف من از تلاشم نشد این بود که به این نقطه رسیدم که ،به ارزش هام در زندگیم اشراف بهتری پیدا کردم و متوجه شدم ، واقعا به هر قیمتی هر جایگاهی را نمیخوام ، به هر قیمتی پیشرفت هایی که پشتش کلی حق تباه شده را نمیخوام
و اصلا دلم نمیخواد پیشرفت کنم که به فلان موقعیت برسم تمام این مقام ها تحصیلات و جایگاهها همه محدود به همین دنیاست
حتی اگر روزی بخوام مجدد ، تحصیلاتم بیشتر کنم در واقع ادامه تحصیل که ته نداره هر چقدر دلت بخواد میتونی درس بخونی، خلاصه در پی پیشرفتی باشم که علمم ، برای کمک به زندگی بهتر خودم و انسانهای دیگر باشه نه اینکه پی فلان پست باشم که چشم هزاران نفر دنبالشه
و حتما تلاشم نه تنها کمتر ،بلکه بیشترش میکنم چون آدم زنده به پویایی و رشد نیاز داره و هیج قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست حتی اگر این ادمها برای منفعت هاشون هزاران دسیسه و ترفند داشته باشند در من ترس نگرانی و دلشوره ایجاد نمیشه تکیه گاه و نقطه امن من خداست خودم را به اون سپردم و میدونم ادمها بازتاب اعمال خودشون را میبینند و شکی در این باور ندارم پس هر کس بدی و ظلمی میکنه در ابتدا و اون تیر را به خودش نشانه رفته در نتیجه حسرت ذره ای از اون جایگاهشون نه تنها نمیخورم بلکه میگم خدایا چیزی به من بده که قدم به قدمش به بابغض و حق خوری دیگران ساخته نشده باشه و من نمیخوام، نعودبالله ، میترسم از این داشتن های وسوسه بر انگیز .
تازه تا به یاد این ادمها میفتم، به جای خشم و کین براشون طلب خیر را هم اعلام میکنم ( بهتون قبل تر ها معنی طلب خیر را گفتم یعنی خدایا خودت مصلحت و هوشمندیت را با توجه به ِآنچه هست طبق قوانین قانومندتت اجرا کن
دیگه به من مربوط نمیشه اون ادم از نظر من بعدش به چیزهای بهتری میرسه یا نمیرسه، نمیشنم در انتظار انتقام و سیاه بختیش باشم
چون طلب خیر منافات داره با تعیین و تکلیف و انتقام جویی
اگر ادم مقابل شما، اوضاعش بهتر شد نمیگید چرا پس این بدی کرد ولی بهش خدا امتیاز دادی اگر هم شاهد اوضاع بدترش شدین ،شادمانی نمیکنید که این حق من بود نوش جونش خدایا خوب حالش گرفتی
این قضاوت ها را ادمی که معنی طلب خیر را درک کرده انجام نمیده اون فقط رها میکنه بدی و نفرین نمیکنه ، چه آن بخواد و نخواد طبق قوانین هستی کسی که به شما ظلمی روا میکنه و حقی ضایع میکنه باز تاب اعمالش را مبینه
خب سوال چه موقع بازتاب کارش مبینه ؟ با این سوال ، باز تعیین و تکلیف شد. درگیر زمان نمیشد چون وقت و تایمش را ما تعیین نمیکنم هر وقت تایمش باشه اتفاق خواهد افتاد پس فرد فاز مثبت رها میکنه درگیر کی ، چه موقع ، چگونه وباید ها نمیشه )


گفتیم پذیرندگی اتفاق خوب و بد زندگی فردی که فازش مثبته به حدی است که برای اتفاقات تلخ و سخت زندگیش دچار تضاد و تعارض با خدا نمیشه
وقتی که دکتر به من گفت صفرا شما سنگ نداره قطعا موجب خوشحالیم شد این اتفاق خاص را لطف خدا به خودم دونستم و شکر گذاری کردم
و هنوز نمیدونم داستان دوتا توده در شکمم چی هست خوش خیمه ، بدخیمه
به هرحال هر چیزی ممکنه بر اساس اون باور هیچ شادی و و غمی نباید به حدی باشه ادم پر و خالی بکنه و سختی ها نباید موجب تضاد ما با خدا بشه
هنوز که من اطلاعی از وضعیتم ندارم پیشاپیش میگم
اگر توده ها مشکلی نداشت که شاکرم
اگر هم داشت و بدخیم بود باز هم شاکرم و تردیدی برای من در رابطه ام با خدا نمیگذاره
بعد از این همه بالا و پایبن شدن ها و درس گرفتن ها ،حتی چرا من و این حرفها را هم نخواهم داشت
حتما بشنوم اولش ناراحت میشم حتی شاید گریه کنم
ولی نمیگذارم فاز منفی بر من چیره بشه

ببینید انسان به سمت سقوط و خطا خیلی گرایش داره
و ماهیتش هم طمع پذیر است وقتی دکتر به من گفت صفرات سنگ نداره چند ساعت بعد به خاطر اون طمعی که در ما آدمها است با خودم گفتم حالا چی میشد من برای درگیری تخمدانم همین اتفاق میفتاد و من اونها را با رحم از دست نمیدادم
فوری به خودم امدم که دارم دشارژ میشم و میخوام برم در فاز منفی
به خودم گفتم اون در آن زمان باید اتفاق می افتاده شاید بهترین من همون اتفاق بوده خدایا من نه گلایه و اعتراضی برای اون حادثه ندارم
همانطور که برای این اتفاق خوب و مبارک شاکرم برای حادثه رحم و تخمدانم شکرت میگم و گردنم از مو باریک تر اگر بگم کاش و چی میشد و چرا
فقط قدرت و توان بده با عوارض هاش کنار بیام
همین و بس

قبل از اینکه بحث شارژ و دشارژ را بنویسم
میان این پست و پست با موضوع دشارژ اول
جهت زنگ تفریح یک پست کوچولو میزارم

ادامه پست بعدی به زودی .

از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

، ,هم ,فاز ,تو ,ها ,اون ,را به ,فاز منفی ,فاز مثبت ,طلب خیر ,که به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Raul's blog jesvahochill اخبار داغ کارگری شرکت زغالسنگ کرمان hauterrefest tiocidemall komselfcobbti joueconringmac Andre's memory خدای غریب Lynn's page