محل تبلیغات شما
انسانها خیلی زیاد پیچیدگی دارند ، به دلیل ارتباطهای گسترده ای که دارم تجربیات نسبتا زیادی از آدمهای مختلف دارم
عمدتاً دقت کردم اکثریت آدمها متاسفانه وقایع خوب و پیشرفت آدمهای دیگر را نمیخوان حتی اگر خودشون هم به اون پیشرفته دست پیدا کرده باشند باز دلشون نمیخواد بقیه به آن برسند به زبان ساده زورشون میاد
انگار داشتن اون موردی که بهش رسیدن لذتش کمتر اینه که کسی هم به اون داشتنه دست پیدا کنه
یا به عبارتی امنیت و خوشحالیشون در اینه که اون چیزی بهش رسیدن بقیه نرسند
حتی اون ادم یک فرد غریبه باشه و به دست اوردن و نیاوردن اون چیز ، هیچ تاثیری در زندگی اون شخص مقابل نمیگذاره اما باز متاسفانه اون بخش منفی درونش دلش میخواد بقیه به اون موفقیت نرسند
بله با اطمینان کامل میگم اکثریت اینگونه هستند متاسفانه اگر این حس منفی با ماست باید رفعش کنیم
حتی خودمون باید پیش قدم بشیم راه آسان تر و درست تر را به افرادی که اشتیاق داشتن اون مورد خاص را دارند یاد بدیم بگیم از این مسیر ما رفتیم تا موفق شدیم میخوای تو هم امتحان کن
یا بارها دیدم مثلا طرف جراحی بینی ، لاغری و . انجام داده در خلوت خودش سخت از جراحی که کرده ، به علت عوارضی که داشته پشیمونه
یا مثلا چون شاغل بوده فرزندش از نوزادی در مهد گذاشته توی خلوت خودش وقتی عواقب های که دیده با خودش مرور میکنه میگه برگردم به گذشته هرگز این کار را نمیکنم و بچه ام از نوزادی مهد نمیزارم
( الان اینها مثال های دم دستی من هستند تایید یا رد این مثال ها بحث اینجا نیست، فقط یه مثاله )
اما کافیه یکی از اینها بابت تجربه مورد نظر بپرسه اینقدر از خوبی تصمیمشون میگن تا طرف راضی به انجام راهی که خودشون رفتند، نره ، ول کن نیستند
در واقع باور اینه من کباب شدم چرا تو کباب نشی و نسوزی .
یا این غرور نابه جا اجازه نمیده اقرار کنه که تصمیمم غلط بوده .
حتما حتما تو این شرایط بدون اصرار و حرص خودن واقعا تجربه واقعی خودتون را بگید و بعد هم توضیح بدین اگر برمیگشتم به گذشته این انتخاب به خاطر این دلایل نمیکردم
و حتما بگید من با توجه به شرایط و موقعیت خودم این تجارب به دست اوردم بازهم موقعیت فردی تو با من فرق میکنه به هرحال امیدوارم با شنیدن تجربه من تصمیم بهتری بگیری
چه اشکال داره اگر ما راهی رفتیم آسیب دیدیم کمک کنیم بقیه براشون تکرار نشه
درد کشیدن مردم و تکرار تجربه ناخوشایند ما به وسیله مردم هیچ تاثیری در کاهش و التیام دردی که کشیدیم نداره ، اما با انسان دوستانه رفتار کردن قطعا اثرات مثبتی بر روح ، روان و حتما زندگیمون میگذاره .
همین لاتاری ۲۰۱۷ ما قبل از اینکه نتیجه ویزا کلا بچه ها مشخص بشه اکثریت یه گروه در تلگرام داشتیم تمام خوشی ها ، انتظارها و استرس هامون مشترک بود یه عده زیادی ویزا شدند یه عده خوردن به بن شدن آقای ترامپ که مانع ورود ایرانیها شد
شاهد حجم ناراحتی و بر باد رفتن زندگی باز مانده ها شدند کسانی با هم در یک مسیر و راه بودیم باوجود اینکه خودشون ویزا داشتند حتی تصویر اینکه اگر جز این بازمانده ها بودند براشون سخت بود چه برسه جاشون باشند
به هرحال اون گروه هنوز هم هست اما چون ما دویست کیس مسیرمون عوض شد یک گروه اختصاصی برای خودمون زدیم که اونجا راجب مشکلات و پیگیری اطلاعات پروندمون ، با هم باشیم
هر چند تا همین الان خیلی انتظار کشیدیم اما پروندمون که باید سی سپتامبر ۲۰۱۷ مثل همه سالهای لاتاری بسته میشد چون به این مشکل خوردیم قاضی ددلاین پرونده ما را برای سی سپتامبر برداشت تا بتونیم بدون محدودیت زمانی پیگیری کنیم
این پزونده هنوز بازه براش جلسات دادگاه طبق روال برگزار میشه وکیل ها نتیجه پیگیرشون به ما اعلام و ایمیل میکنند واقعا نمیدونم بعد از این همه انتظار چه خواهد شد وکیل هم همش میگه خیلی شانس کمی داره اما اخرین خبری که هست اینه که هشت ماه پیش استیناف دستور داد پرونده بره دادگاه پایین تر و رای بهتری برای ما داده بشه ( حالا ممکنه دادگاه این پرونده را بخواد مختومه کنه ) اما همین رای استیناف یعنی یه شانس رو به جلو برای ما بود و اینکه دوازده نوامبر یعتی کمتر از یک ماه پیش دولت میتونست روی دستور استیناف اعتراض بزنه اما اعتزاضی نکرد یعنی هشت ماه بهش فرصت اعتراض دادن اما اعتراضی نزر
و اینم یه شانس دیگه برای ماست تا اخرش ببینم به کجا میرسه

حالا نکته ای میخوام بگم ما بریم ، نریم تاثیری در زندگی بقیه نمیگذاره اما تو این چند وقت متوجه یک مطلب ناراحت کننده شدم خیلی از بچه های ۲۰۱۷ که ویزا شدند الان داخل امریکا هستند به شدت زورشون میاد ویزای ما درست بشه
تا کوچترین حرفی از پرونده ما میشه خودشون میکشند که دیگه به هیج عنوان لاتاری ۲۰۱۷ درست نمیشه تموم شده رفته پی کارش از این حرفهای اینجوری اونم با چه حرص و جوشی میگند
جالبه چون موضوع خودشون نیست از اخبار های پرونده اطلاع دقیق و به روز ندارند
یعنی ترامپ هم خودش رضایت بده از ما عذر خواهی کنه اینها راضی نیستند ما ویزا بگیریم
خب نشد که نشد فدای سرمون شما چی ازتون کم و زیاد میشه
چرا ما ایرانیها اینجوری هستیم و خیر خواستنمون برای همدیگه اینقدر با فشار سختی هست حتی من از دوستان خارج کشور میشنوم میگن چینی ها و هندی خیلی زیاد با هم اتحاد دارند دست همدیگر را میگیرند اما ایرانی ها حتی اینجا زیر پای هم را خالی میکنند هم وطنشون بیاد اولین چیزی که به ذهنشون میاد این است که ، چطوری ازش سود ببرنند و ازش سو استفاده و حتی متاسفانه ی کنند


یا یه مطلب دیگه یادم آمد
یک نفر یکی از نزدیکانش را ، از بیماری سرطان‌ بیش از یک سال بود که از دست داده بود بحث پیشرفت درمان شد یهو گفت من آن روز زنده نباشم ببینم داروی سرطان کشف شده
من تموم وجود از این آرزو قفل شد تو دلم گفتم اخه چرا ؟؟
قبول دارم رنج از دست دادن عزیز آدم چه درد به قلبی ادم میاره
ولی این دیدگاه جالبی نیست باید عوضش کرد اتفاقا باید طلب کرد خدایا اگر عزیز ما از بی درمانی این درد رفت و ما درد کشیدیم هرچه زودتر علم پیشرفت کنه و درمان قطعی این درد پیدا بشه و بیماران دیگر نجات پیدا کنند
چون یک نفر را تو از این درد ، از دست دادی باید دارو کشف نشه این همه ادم بیمار هم از دست برند چون تو نمیتونی تحمل کنی خب این نمونه بارز حس خودخواهانه است باید رفعش کرد
مقابل هم آدمهای داریم که چون دردی کشیدن تونستند برای بقیه همدردان عزیزشون کشفی از اون درد پیدا کنند.
قبل تر ها توی تجربه هام اینجا نوشتم من توی مسیر بیماری با افرادی آشنا شدم که همسرانشون یا پدر و مادرهاشون و. در گیر این بیماری بودند
خداهه من گواههه بی چشمداشت با وجود اینکه خودم رنجور و بیمار بودم از نظر روانی بیش از حد توانم حمایتشون کردم هرجا استرس و نگرانی داشتند با من در میون میگذاشتند با جان و دل و رضایت کامل همراهیشون کردم اینقدر این همدلی و همراهی عمیق بود متوجه میشدم گاهی فراموش میکنند که خود من هم الان یک مبتلا هستم و یا حتی خود من را عاری از خیلی از مشکلات این مسیر حس میکردند
هنوز هم راضیم و خوشحالم به این کار مثبت
متاسفانه عزیزانشون به مراتب از این بیماری از دست دادند در دوره سوگواری هم بی چشمداشت همراهیشون کردم بعضی هاشون مشکلات بچه هاشون ، درگیری با خانواده همسر ، انحصار و وراثت ، دلتنگی هاشون و. به من میگفتند و عمده گریه هاشون پیش من میکردند
حتی بود که برای بعضی هاشون راه به راه شیمی درمانی با اون حالم سرم جدا میکردم میرفتم مراسم تشیع عزیزانشون که از صدهزار نفر میدونم کسی تو این شرایطش این کار را نمیکرد من اون لحظه اینقدر همدردی با طرف مقابلم برام اهمیت داشت که این کار با وجود سختی شرایط شخصیم انجام دادم
مسجد ، مراسم های دیگری هم میخواستند باشم میرفتم فکر کنید مراسم فردی که سکته قلبی کرده نمیرفتم کسی که با درد من یعنی سرطان از دنیا رفته میرفتم
کم کم در اکثریتشون متوجه یک خشم بی دلیل نسبت به خودم شدم که متوجه شدم این خشم مربوط به اینه که چرا تو زنده ای و عزیز ما از این بیماری مرد برام کاملا در رفتارشون مسجل شد
هم زیاد دوست داشتند به رابطه با من ادامه بدن هم اینکه خشم خوب شدن من ناارومشون میکرد و این ماجرا اذیتشون میکرد
من از آرامش ، امید ، زندگی برای آنها میگفتم ولی متاسفانه آنهااااا
یادمه یکیشون یک روز گفت دکتر رضوانی به من گفته سرطان درمان نداره خوب شدنش معنی نداره بالاخره هرکی سرطان میگیره ده سال هم شده باشه میمیره .
من همیشه به ادمها فرصت میدم اینو گذاشتم پای حال بدش و مصیبتی که کشیده خلاصه این نظر دکتر آنکلوژ شوهرش که میدونم ، ابداً همچین حرفی نزده را
حداقل دو بار دیگر در تماس های بعدیش در حرفهاش گفت .
منی که به بچم تذکر میدم جلوی بچه فلانی که پدر نداره اسمی از بابا نبر ، به همسرم میگم من با فلانی هستم شما با گوشیم اصلا تماس نگیر که موجب حس خلا و ناراحتی اون ادم نشیم
انوقت برادرشوهرش و جاریش هنوز چهلم نشده عکس های سفر و روزن زن قربون صدقه رفتن همدیگر را داخل اینستا گذاشته بودند و چقدر این ناراحت شده بود
خب اون واقعا شعورش نمیرسه تو که فامیلش هستی را درک کنه و نمیمیره اگر صبر کنه یه مدت عکس های اینجوریش منتشر نکنه
اما من که غریبه ام و نسبت فامیلی ندارم اینهمه تو این مدت باهات خالصانه همراهی کردم و حتی توی اینستام تو اون دوران حواسم به انتشار عکس هام بود
چرا نیتت نسبت به من این شکلیه که خشمگیتی از نتیجه درمانم حرصت میگیره چرا این زنده موند شوهر من مرد
طبیعتا وقتی نیت اون ادم مقابل خودم اینجوری میبینم تا مدتی گذشت و درک میکنم بعد مدتی دیگه با خودم میگم. خیریه ناز و نوازش برای ادمهای سنگ دل که باز نکردم طبیعتاً خود من دیگه اون فاصله لازمه را ایجاد میکنم
فقط این مثال یکیشون است گفتم تقریبا این خشم در اکثریتشون دیدم
دلم نمیخواد این تذکر مسخره را بشنوم که خب بیشتر درکشون کن شاید به خاطر مصیبت سختشون این احساس را داشتند نه من اینو پای بی چشم رویی و درون ناصافشون میگذارم دلیل نمیشه من چون سرطان گرفتم انتقام و خشم بیماریم از بقیه طلب کنم و از سلامتی بقیه حرص بخورم
قراره رنج از اما ادم بهتری بسازه . ( و حتما دیدم کسانی که از رنج چه انسانهای بهتری و همدل تری شدند قطعا از قبل هم، ذات پاکی داشتند الان شکوفاتر شدند ).
کسی که تو شیمی درمانیش مراسم های تشیع جنازه شرکت میکنه یعنی قانون مرگ را با خودش حل و فصل کرده از اینکه کسی مرد و نمرد شنیدنش برای خود من ترسی ایجاد نمیکنه یا از طرف مقابلم ناراحت نمیشم که از ماجراهای مرگ و میر برام بگه بلکه نیت اون افراد هست که به من حس خوبی نمیده یعنی واقعا اگر من و یا امثال ما از این بیماری بیفتیم بمیریم اونهایی که عزیزانش از دست دادن زنده میشن یا غم و اندوه فراقشون با مردن ما کمتر میشه، قطعا نمیشه
مرگ یک قانونه شامل همه ما میشه هر کس به طریقی این قانون به سراغش میاد حتی با یک خواب که دیگه بیدار نشه
بحث این خشم ها و چرا چرا ها بیهوده است

این قلب سیاه و خشمگین برای چی هست که ادم بشینه بگه چرا عزیز من مرد این زنده موند
اتفاقا بگو خدایا شکرت که یه بچه بی مادر نشد
یک مرد بی همسر نشد یک زندگی به این تلاطم نخورد

امیدوارم تمام کسانی که این مطلب را میخونند اگر خدای نکرده با نگاه به سه مطلب که در پست نوشتم این اوضاع شامل حالشون میشه حتما به رفع و خودسازی خودشون به طوری خیلی جدی بپردازند و با این خودخواهی و بد خواهی های درونشون مقابله کنند
تمام این نیت ها و خواست ها چه مثبت چه منفی در تشعشعی که در ما ساطع میشه اثر میگذاره
دیدین بعضی ها را تا مبینین میگن فلانی نمیشناسم نمیدونم چرا انرژیش اینقدر مثبت یا منفی بود این انرژیه همون تشعشع است که شما احساسش میکنید یعنی بازتابی از درون اون آدمه .




از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

اون ,، ,هم ,تو ,یک ,ها ,از این ,از دست ,خود من ,که از ,اینه که

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تجهیزات هوشمند سازی terpgalunglars سلام بر آزادی epbravadkmed گودرز صادقی (Goudarz Sadeghi) گروه زبان انگلیسی متوسطه دوم سروآباد ذهن های جنایتکار. کد های دخترونه اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها روستای باتمانقلنج سهند