محل تبلیغات شما
حالا متوجه شدین چرا اسم پست را ، این را انتخاب کردم که بدی آدمها هم درجه بندی داره
یعنی پاکی و ناپاکی یا خوش ذاتی و بدذاتی ادمها میتونه تا بی نهایت باشه
مقایسه این خانم با ادمهای دیگه در شرایط،مختلف نوشتم که چگونه آدمها میزان و شدت ناخالصی خودشون را در عمل نشون میدن
اینقدر وجدان نداره که نمیفهمه حتی اگر جنگی هم داره بزاره یک مدتی از نقاهت جراحی بگذره بعد من
صبرم در مقابل بی شعوریش بیشتر باشه
باید شیون کرد چون ایشون داره یک رشته درمانی در رابطه با بیماران سرطانی دکتراش میگیره اما وقتی شعور کافی نباشه شش دور این دکترا هم بخونه درک نداره کجا چه موقع چه بایدبگه ؟کجا باید درک کنه مثل یک رباط درسهاش حفظ کرده امتحان داده غافل اینکه انسان بودن سر آمد همه این تحصیلاته
شاید اون خبیث بودن درونش الویت همه اینهاست که رو آمده
میبینید چرا همیشه میگم چقدر آدمها میتونند ترسناک بشند
دو الی سه تا دوستان نزدیک من شاهدن قبل از این مشکلات پیش بیاد میخواستم در مورد ایشون براشون بگم میگفتم خیلی تو باغ نیست بحث بدی و خوبیش نیست ادم فکر میکنه شاید به زور سیکل داشته باشه دکترا که اصلا باور کردنی نیست
حالا که بیشتر عمق فاجعه را در شخصیتش دیدم میگم
یعنی چطور ممکنه که این همه بین شعور و تحصیلات فاصله عمیق باشه
خیلی دلم میخواد یکی از مقاله های که در آینده کار میکنم ، همین موضوع میزان هوش هیجانی افراد تحصیل کرده باشه
ایشون که قشنگ مشرق و مغربه

من اگر برام قضاوت مخاطبم از بابت این نقد سریع و رکم مهم بود پستم خصوصی مینوشتم که با همون دوستانی که من را بهتر میشناسند مشترک بشم اما اشکال نداره قضاوت یا هر چیزی بشم اما عمومی از این ادم دلم میخواد بنویسم اگر اینجا را حتی یک درصد هم شده بخونه آنالیز خودش ببینه که اگر خودش ترمیم و درمان نکنه میتونه خیلی تنها و بی رفیق بمونه همه ازش فرار میکنند و در دایره ادمهای منفور قرار خواهد گرفت

خیلی جالبه تمام عکس های کاربریش ورق بزنید از کارما و برگشت و بازتاب اعمال ادمها به خودشون و خدا دوستی نوشته .معلومه قیافه گرفتن این ماجرا را دوست داره فهمی در عمل نداره
خودش دقیقا مقابل این نوشته هاست
به قول استاد عرفانم بعضی ها اصلا نمیدونند عرفان چیه فقط میان سر کلاس ها میخواند کلاس بگذارند بگند ما عرفان میخونیم
مصداق این آدمه میخواد بگه منم بله اهل دلم
اونم با قلبی سیاه پر از حسادت و کینه
صبح فریبا دوستم یه تحلیل قشنگی از این ادم کرد گفت مریم باور کن امثال این آموزش علاقه به عرفان بهانه میکنند که بهت نزدیک بشه بیادن از زندگیت سر دربیارن
مثلا این میخواد ببینه توی که این چیزها را تو وبلاگ مینویسی واقعا زندگیت همینگونه است نمیتونه تصور کنه میاد نزدیک مبینه اوووو چقدر دقیق مدیریت میشه چه زندگی روی باب اصولی
بعدش عرفان و این چیزها کیلو چنده
بعدش حسادت ها و مقایسه های خودش و زندگی تو میاد بالا
متاسفم که مجبورم اینقدر شفاف اینها را بنویسم اما عین واقعیته
پیشاپیش هم بگم تحلیل من برای شخص ایشون است شامل دختر خانمهای گل مجرد که با عزت زندگی میکنند خودشون مجردیشون به دلخواه انتخاب کردند نبست پس به کسی بر نخوره این یک تحلیل فردی است
ایشون مجرد چند ماه از نظر سنی از من بزرگتره امد تو یک خونه که زنی که چند ماه ازش کوچتره مادر یک پسر چهارده ساله که با وجود بحرانها و بیماریها همسرش بهش توجه و اهمیت مضاعف میده
مشخصا ایشون شاید یکی از آرزوهاش ازدواج باشه با دیدن خانواده ای منسجم ، گرم و صمیمی هی این حسادته در درونش شعله ور شد اینقدر که جاش به نفرت و کینه ورزی داد .
حتما چرا نباید من یه همچین زندگی داشته باشم ؟
یکی اینگونه نوازش و محبتم کنه ؟
با خودش نگفت، اگر تو این حریم هستم زن این خانواده من را وارد خونش کرده
اگر شوهرش قبول میکنه تا خوابگاه اونو برسونه چون زن اون خونه میخواد
اگر خونه مرتب و منظمه و آرامش درش احساس میشه سلیقه اون زن خونه است بارها اینو گفت که خونتون بی نهایت آرامش عجیبی داره
با خودش فکر نکرد اون میز پذیرایی که مخصوص من برای احترام به من چیده شده را زن خونه چیده
اون حسادته جلوی چشماش گرفت باعث شد بی جهت با بهانه جویی و دشمنی و با کسی بهش محبت کرده راه بندازه
منم از ماجرای اون پست قدیمی تیز و فرز متوجه تمام این تغییرات احساسات و خطرناک ایشون شدم ترجیح دادم بهش امان و فرصت ندم و خط قرمز روش بکشم اون پست قدیمی را با هوش خوب بخونید غرض و مرض و یهانه جویش قشنگ داخلش هویداست
دقت کنید حتی احتیاط میکنه توی چت کردن از طرفی هم دلش نمیخواد رابطه اش با خانواده من بهم بزنه ولی شعله حسادته توی درونش زبانه زده
شاید به فرض محال من میخواستم تو این مدت امتحانش کنم که امتحان نبود دیگه ثابت شده بود اما دیشب با اون حرکت قصی القلبش نشون داد چقدر این ادم حرص زندگی من را داره
اینقدر حرص بخور که بسوزی در آتش خودت جزغاله و پودر بشی
خیلی من حرمت نگه داشتم به همچین روزی نرسه یا سکوت و جداب ندادنش اما دیشب ایشون ثابت کرد حتی لیاقت این حرمت و سکوت هم نداره
خوبه که این وبلاگ سندش با نوشته است
کامنت هاش دارم تا مدت ها می آمد می نوشت که مریم از اون چیزی که مینویسه یا میگیه خیلی بهتره
میتونم بهتون نشونش بدم بی سند حرف نمیزنم
پس چرا گربه جان ؟؟؟؟
چون حسادت اجازه اش نداد در رابطه به یک سری احترام ها و لیاقت ها برسه
خدا میدونه وقتی برای استاد تعریف کردم چون دیده بود ما پذیراش شدیم و با چشم دیده بود بهش عزت و احترام هر هفته میگذاریم
گفت ایشون باید اصلا نمیگذاشت این بحث ها پیش بیاد باید ظرف شما را با یک شاخه گل پس میداد و تشکر هم میکرد .
گفتم والله استاد خودم هم همیشه تو رابطه نگاهم به موضوع قدر دانی و قدر شناسی خیلی مدنظر هست شاید دلیل موفقیت حفظ رابطه های خوبم همین موضوع باشه تمام سرمایه من رابطه های خوبی که دارم برای حفظشون هم خدایی کوتاهی نمیکنم ازشون مثل یک گیاه قشنگ مراقبت میکنم
اما ایشون سوتی های در رفتارش نشون داد من برای پذیرش مجددش احساس امنیت نمیکنم .

ببینید قرار نیست چیزی اثبات بشه اما یه خواهشی دارم بعضی از دوستانی که با من رفت و امد نزدیک در این وبلاگ‌ دارند گفتند میخوان برای عیادت من به خونمون بیان خواهشی دارم یاداوری کنید من مدارک پزشکی دوتا عملم مخصوصا این عمل اخرم که فریبا جون هم دیده اتفاقی همینجوری تو بیمارستان آمد خوند میتونه شهادت بده به شما هم نشون بدم که جراحی اخیرم کاملا درمانی و بسیار بسیار حیاتی بوده .میدونم شما هم میدونید اما دلم میخواد ایشون بیشتر سرافکنده و روسیاه بشه که با گوشی دوستش و یا وادار کردن دوستش به چه حرکت و قضاوت کثیفی اونم تو اون ساعت شبانه دست زده یعنی شک ندارم با اون حالم و فشاری که به من بود از کارش بازتاب سنگینی خواهد دید .
یه نکته دیگه بگم هرچند دوستان با شخصیت صمیمی من از این حرفها به دور هستند و وقتی میگن ما بیام همراهت واقعا یک همراه واقعی هستند بی منت
اما در کل متوجه میشید با این همه مشقت ها و اصرارها چرا من با خودم همراه نمیبرم و این همه شبهای اقامت در بیمارستان بی همراه وسپری کردم
که گیر یه ادم بی اصالت پریشان احوالی مثل این بی شخصیت نیفتم بعد بعد مثلا دوستش از جانب این بگه دوستم دو روز از ناراحتی غذا نخورد اصلا نمیفهم چرا غذا نخورده .بعد بگه برای عملش فریبمون داده
شگفتاااا فریبشون دادم خحححح
که بگه عملش این بوده یا اون بوده
بعدش هم منت تن لش بی خاصیتش سرم هوار کنه
بیزارمممم از این ادمهای پوچ و بی هویت

امروز گفتم یک نفر در یک روز چقدر دعای خیر و نیکی برای خودش جمع میکنه یکی مثل این چقدر سیاه بخته که فقط تو یک روز یک عالمه این آرزو هر کی سوا سوا براش انجام داد
امروز هرکی به من زنگ زد یا خودم به هرکی زنگ زدم اینقدر تو شوک بی شعوری حرکت این ادم بودم از حرکت دیشب این ادم تعریف کردم همه بدون که بدونند بقیه هم این دعا را کردند در یک حرکت دسته جمعی
اول خودم ، بعد حسن ، مامانم ، بابام و در ادامه دوستام هرکی تا فهمید گفت الهی که این عمل های زیبایی تو قسمت خودش و دوستش و عزیزانشون که اکر واقعا شریک مزاحمتش شده بشه الهی آمین
به هرحال کسی دعای بد نکرده اونچه او من را قضاوت کرده برای خودش طلب کردم
با ستاره دوستم که استاد عرفانه حرف زدم گفت واقعا چقدر ادمها بد شدند من سر درد شدم ایشون دیگه باهاش هیچ مجادله ای نکن و جواب پیامی بهش نده فقط رودرو با مدارک پزشکیت باید به شرمساری بیفته
گفتم ستاره من تماس میگیریم بهش بگم بیاد مدارک ببینه چهار بار تماس گرفتم گوشیم جواب نداد
براش پیام نوشتم خودم هم از شنیدن صدات کراهت دارم فقط میخواستم بهت هشدار بدم اگر مزاحمتی از سمتت بیاد به تمام مقدسات سوگند ازت شکایت میکنم چون بابت این ادم خیلی انگیزه این حرکت دارم
حتمااا در اولین دیدار حضوری کلاسم با استادم در مورد این ادم بی چشم و رو که تو این فاصله امد و رفت حرف میزنم میدونم حرفهای قشنگی از این ماجرا به من خواهند گفت

میخواستم بیشتر از کمالات ایشون بنویسیم حسن دید با این شرایطم همش مشغول تایپ هستم گفت چیکار میکنی گفتم بابت این ماجرا دارم مینویسم خواهش کرد در دو قسمت تمامش کنم چون گفت با این حالت خسته میشی و انرژیم هدر میره لذا به این پدیده نادر نچسب به همین دو پست بسنده میکنم
الهی که از شر ادمهای خبیث و حسود دور باشید





از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

هم ,یک ,بی ,ایشون ,تو ,اون ,این ادم ,از این ,که با ,من را ,به من

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Charles's game انواع پروژه فایل اکی 3 Amanda's site gardvodaweal eendypabti چای در تنهایی suenimasdoa repilole peaumouthtnisttread gagudapli