محل تبلیغات شما
در حالی که ساک بیمارستانم برای بستری فردام مهیا میکنم
خدا را ثنا و شکر بی نهایت میکنم، از برای تمام داشته های که با رحمانیتش به من بخشیده از کوچیک تا بزرگش
بارها و بارها این ساک بستری را بستم دیگه تو این کار ماهر شدم
آمدم بگم خدایا پناهم باش دیدم پناهم داده
آمدم بگم امنیتم با تو باشه گفتم مگر غیر از اینه
آمدم بگم مراقبم باش دیدم همیشه مراقب و محافظم بوده و هست.
آمدم بگم خدایا تو از الان با من باش ، خودم به حرفم نیشخند زدم گفتم او همیشه باماست ،از ما جدا نیست از رگ گردن به ما نزدیک تره و حضورش فقط محدود به زمانهای خاصی نیست ما تجلی از خود او هستیم
او همه چیز را ، به قشنگی و خوبی آفریده و به ما ارزانی و حجت بر ما تمام کرده .اگر زشتی ، بدی ، نامهربونی ، بی عدالتی و است همه را ما آدمها خودمون در حق خودمون انجام میدیم هر وقت هم میخوام مسئولیت اعمال خودمون نپذیریم میندازیم گردن خدا

آمد بگم خدایا مراقب عزیزانم همسرم وپسرم باش به قلبشون قوت بده دیدم همیشه مراقب بوده و همواره هست و آنها را نمیگم می سپارم به او بلکه سپرده شده به او هستند و خواهند بود
اگر دلت رضای خدا باشه همیشه اتفاق خوبه قرار نیست اونی که تو نتیجه اش دلت میخواد پیش بیاد
تو رهایی و هرچیزی که اتفاق افتاد حتی اگر دردناک باشه با نهایت آرامش پذیرشش میکنی .
مدتهاست نتیجه ای که به نظر خودم ظاهر بهتری داره را در شرایط های سخت از خدا طلب و برای او تعیین و تکلیف نمیکنم . میگم نتیجه همونی باشه که مصلحت تو در آن جریان داره و من ، دقیقا دقیقا همون را میخوام
برای  این جراحی هم ، همین را با دلی آروم ازش طلب کردم که من چیزی جز آن چه که تو میدونی بهتر از منه اون‌ را درخواست و طلب ندارم
از عزیزانم الخصوص از مهربان همسرم حسن عزیزم ، دردانه ام جان دلم ، باربدم ،میخوام با من همسو باشند قلبشون را به خواست و رضایت خدا التیام ببخشند ما در این مسیر هر سه نفر در نقشی که داشتیم از تجارب دردناکمون درس های بزرگی گرفتیم همواره شاگرد خوبی در این عالم ناسوت باشیم
طلب خیر برای همه شما نازنین ها ، عزیزانم ، کادر بیمارستان و اتاق عمل ، جراحم آقای دکتر بهرام کیانی نژاد .
روزگارتون خوش و دلتون مملو از آرامش .
.
پی نوشت :دوستان عزیزم فرصت نکردم برای  اینستا  و وبلاگ دو تا متن سوا بنویسم دیگه  یک متن را برای هر دو منتشر کردم از صبح مثل ماشین برقی  مشغولم  ، تهیه  چتد تا غذا برای باربد و حسن بودم که من نیستم غذا داشته باشند ، در کنارش یک سری کارهای جانبی  و بستن ساک بیمارستانم را هم داشتم خلاصه شما را هم فراموش نکردم
که بی خبر از من نمونید  . مراقب خودتون و  مهربونی دلهاتون باشید 
زیر این پست کامنت هاش باز میزارم که بتونید با هم چت کنید و دوستانی که از حال من خبر میگیرند برای بقیه هم کامنت بگذارند 

از حس مسئولیت باربد دلم براش ضعف رفت ولی .....

یک دفعه ایی جور شد آمدیم شمال

چنان نمای که هستی

، ,تو ,هم ,خدا ,بگم ,مراقب ,آمدم بگم ,بگم خدایا ,که تو ,با من ,را هم ,دیدم همیشه مراقب

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دلنوشته های یک دانشجوی پزشکی هات نیوز tiborcara mietresunre مرجع ماشین آلات صنایع چوب Courtney's receptions فال ماه 's blog Larrbgt ثبت شرکت خاص- ثبت فوری شرکت کلاس ششم